این روزها شاهد چالشهای انسانی در محل کارم هستم، تیم فنی دیگر مثل سابق نیست، از هم پاشیده شده است، انگیزهای برای ادامه کار و پیشبرد محصول ندارد و اهمیتی به نتیجه نمیدهد. در حقیقت در متضادترین حالت ممکن نسبت به وضعیت ماههای پیش همین تیم!
چه اتفاقاتی رخ میده که همچین چیزی نتیجهاش میشه؟ من وقتی بهش فکر میکنم به چند تا چیز بیشتر نمیرسم: (بخشی از این موارد مستقیم به سازمان یا مدیریت و بخشی مستقیم به تیم فنی مرتبط است.)
- ارتباطات ناصحیح و مشخص نبودن جایگاه هر فرد در تیم
- نبود برنامه و تمرکز برای اعضای سازمان و تیم
- چندپاره شدن افراد و جزیرهای شدن تیمها
- عدم گفتگوی رودرو و صریح و شفاف نبودن
- اعتقاد به همه چیز دانی
- عدم تغییر در طول زمان
- تکرار مکرر اشتباهات تکراری !!
- نبود فضای تنفس و استراحت و جوگیری کارکردنِ زیاد
- ایجاد تصویری غیرواقعی از چیزی که واقعی نیست
- ایجاد وقفه یا همان interrupt در کارهای جاری به دفعات زیاد
- بسته نشدن پروندهایی که باز شدن، به خاطر موردی که بالا گفتم
- عطش تکنولوژی
- عدم پذیرش اشتباهات توسط افراد و تلاش برای توجیه
- شخصی کردنِ مسائل کاری
امیدوارم اگر روزی مسئولیت سنگین و سختی به نام رهبری تیم را به عهده داشتم اشتباهاتی که به نظر بدیهی و ساده است رو مرتکب نشم.